جمع کیر ٠ یا جمع کور به معنی پالان یا با ساختگی آن ٠
کیران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کیران. ( ع اِ ) ج ِ کیر. ( منتهی الارب ). ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کیر( ع اِ ) شود. || ج ِ کور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ج ِ کور، به معنی پالان یا با ساختگی آن. ( آنندراج ). رجوع به کور ( ع اِ ) شود.
کیران. ( اِخ ) شهری است میان تبریز و بیلقان. ( منتهی الارب ). شهری است میان آذربایجان بین تبریز و بیلقان. ( از معجم البلدان ).
کیران. ( اِخ ) شهری است میان تبریز و بیلقان. ( منتهی الارب ). شهری است میان آذربایجان بین تبریز و بیلقان. ( از معجم البلدان ).
کیران . (اِخ ) شهری است میان تبریز و بیلقان . (منتهی الارب ). شهری است میان آذربایجان بین تبریز و بیلقان . (از معجم البلدان ).
کیران . (ع اِ) ج ِ کیر. (منتهی الارب ). (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به کیر(ع اِ) شود. || ج ِ کور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ کور، به معنی پالان یا با ساختگی آن . (آنندراج ). رجوع به کور (ع اِ) شود.
کلمات دیگر: