کلمه جو
صفحه اصلی

کیل دار

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه از نمد پوشیده شده . یا سپر کیل دار . سپری که از موی بز پوشیده باشند : بزر خشت بر سر سپر کیل دار گذشت و بدیگر سوا فکند خوار . توضیح کسر. اضافت و صفی بمناسبت وزن شعر حذف شده ( ایضا ح ).
مراقب صحت کیل و پیمانه .

لغت نامه دهخدا

کیل دار. ( نف مرکب ) پوشیده از یک پارچه ای. ( ناظم الاطباء ). کیل دارنده. آنچه از نمد پوشیده شده. ( فرهنگ فارسی معین ).
- سپر کیل دار ؛ سپری که از موی بز پوشیده باشند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بزد خشت بر سه سپر کیل دار
گذشت و به دیگر سو افگند خوار.
( شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 212 ).

کیل دار. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) مراقب صحت کیل و پیمانه. ( ناظم الاطباء ).

کیل دار. (نف مرکب ) پوشیده از یک پارچه ای . (ناظم الاطباء). کیل دارنده . آنچه از نمد پوشیده شده . (فرهنگ فارسی معین ).
- سپر کیل دار ؛ سپری که از موی بز پوشیده باشند. (فرهنگ فارسی معین ) :
بزد خشت بر سه سپر کیل دار
گذشت و به دیگر سو افگند خوار.

(شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 212).



کیل دار. [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) مراقب صحت کیل و پیمانه . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

کیلدار (به لاتین: Kildare) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری ایرلند است که در شهرستان کیلدر واقع شده است. کیلدار ۳٫۱ کیلومتر مربع مساحت و ۸٬۶۳۴ نفر جمعیت دارد و ۱۰۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای جمهوری ایرلند
شهر دوویل خواهرخواندهٔ کیلدار هست.


کلمات دیگر: