کلمه جو
صفحه اصلی

مرفوض

عربی به فارسی

رد کردن , نپذيرفتن


نامطبوع , ناسازگار , ناگوار , مغاير , ناپسند , ناروا , غير جايز , ناپسنديده , تصديق نکردني


لغت نامه دهخدا

مرفوض. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از رفض.متروک مانده شده از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رفض شود. || ابل مرفوض ؛ شتران به چراگذاشته شده. ( منتهی الارب ). || پرتاب شده و افکنده شده و مرمی. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: