( غزیرة ) غزیرة. [ غ َ رَ ] ( ع ص ) تأنیث غزیر. رجوع به غزیر شود. || بسیارشیر ازناقه و جز آن. ج ، غِزار. ( منتهی الارب ). اشتر بسیارشیر. ( مهذب الاسماء ). الکثیرةالدّر. ( اقرب الموارد ). || بسیارآب از چاه و چشمه. ( منتهی الارب ): الغزیرة من الاَّبار و الینابیع؛ الکثیرةالماء. ( اقرب الموارد ). || چشم بسیاراشک. ( منتهی الارب ): الغزیرة من العیون ؛ الکثیرةالدمع. ( اقرب الموارد ).
غزیره
لغت نامه دهخدا
غزیرة. [ غ َ رَ ] (ع ص ) تأنیث غزیر. رجوع به غزیر شود. || بسیارشیر ازناقه و جز آن . ج ، غِزار. (منتهی الارب ). اشتر بسیارشیر. (مهذب الاسماء). الکثیرةالدّر. (اقرب الموارد). || بسیارآب از چاه و چشمه . (منتهی الارب ): الغزیرة من الاَّبار و الینابیع؛ الکثیرةالماء. (اقرب الموارد). || چشم بسیاراشک . (منتهی الارب ): الغزیرة من العیون ؛ الکثیرةالدمع. (اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
۱. = غزیر
۲. ناقۀ پرشیر.
۳. چشمۀ پرآب.
۴. چشم اشک بار.
۲. ناقۀ پرشیر.
۳. چشمۀ پرآب.
۴. چشم اشک بار.
کلمات دیگر: