( اسم ) کر و فر : این قش و دش هست جبر و اختیار از ورای این دو آمد جذب یار . ( مثنوی نیک . ۲۱۹۵ : ۵ )
قش و دش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قش و دش. [ ق ُ ش ُ دُ / ق َ ش ُ دَ ] ( اِ مرکب ) بعضی این ترکیب را به معنی قیل وقال گرفته اند و نیکلسن گوید در اینجا همین معنی را میدهد :
از قش خود وز دش خود باز ره
که سوی شه یافت آن شهباز ره.
از ورای این دو آمد جذب یار.
از قش خود وز دش خود باز ره
که سوی شه یافت آن شهباز ره.
مولوی.
این قش و دش هست جبر و اختیاراز ورای این دو آمد جذب یار.
مولوی.
فرهنگ عمید
۱. کّروفّر.
۲. قیل وقال: این قش ودش هست جبر و اختیار / از ورای این دو آمد جذب یار (مولوی: ۷۶۱ ).
۲. قیل وقال: این قش ودش هست جبر و اختیار / از ورای این دو آمد جذب یار (مولوی: ۷۶۱ ).
کلمات دیگر: