کلمه جو
صفحه اصلی

قساسی

لغت نامه دهخدا

قساسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قساس . (ناظم الاطباء). رجوع به قُساس شود.


قساسی. [ ق ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قساس. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قُساس شود.

قساسی. [ ق ُ ] ( ص نسبی ) ( سیف... ) شمشیر منسوب به کان آهن قساس. ( ناظم الاطباء ). شمشیری است منسوب به قساس ، و هو موضع للحدید بارمینیه. ( مهذب الاسماء ).

قساسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) (سیف ...) شمشیر منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). شمشیری است منسوب به قساس ، و هو موضع للحدید بارمینیه . (مهذب الاسماء).


فرهنگ عمید

مربوط به قساس: شمشیر قساسی.


کلمات دیگر: