کلمه جو
صفحه اصلی

عجایز

فرهنگ فارسی

جمع عجوز
( صفت ) ۱ - زن پیر پیرزن زن کلانسال جمع عجائز ( عجایز ) . ۲ - بردالعجوز .

( صفت ) ۱ - زن پیر پیرزن زن کلانسال جمع عجائز ( عجایز ) . ۲ - بردالعجوز .
شیر خفته

لغت نامه دهخدا

عجایز. [ ع َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) عجائز. پیره زنان : و مال ایتام و عجایز چون شیر مادر حلال دانند. ( مجالس سعدی ص 26 ). رجوع به عجائز شود.

عجائز. [ ع َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عجوز. زنان پیر. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). عجایز. رجوع به عجوز شود.

فرهنگ عمید

= عجوزه

عجوزه#NAME?



کلمات دیگر: