کلمه جو
صفحه اصلی

گرزدار

فارسی به انگلیسی

mace-bearer

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - دارند. گرز : بمنزل رسید آن سپاه گران همه گرزداران و جوشن وران . ۲ - شجاع دلیر .

لغت نامه دهخدا

گرزدار. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) دارنده گرز. مجازاً، شجاع. دلیر :
فراز آورم لشکر گرزدار
از ایران و ایرج برآرم دمار.
فردوسی.
خروشی برآمد ز درگاه شاه
که ای گرزداران ایران سپاه.
فردوسی.
مر آن صورت رستم گرزدار
ببردند نزدیک سام سوار.
فردوسی.

فرهنگ عمید

۱. آن که گرز در دست دارد، دارندۀ گرز، گرزبان.
۲. [مجاز] شجاع، دلیر.

دانشنامه عمومی

گُرزدار یا بتا زانوزده یک ستاره است که در صورت فلکی زانوزده قرار دارد.
نام غربی این ستاره، Kornephoros از زبان یونانی گرفته شده و به معنی حمل کننده گرز است.


کلمات دیگر: