عمل و شغل لعبت باز . ۱- عروسک بازی . ۲- خیمه شب بازی : چو در بازی شدند آن لعبتان باز زمانه کرد لعبت بازی آغاز . ( نظامی لغ. ) ۳- حقه بازی شعبده .
لعبت بازی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لعبت بازی. [ ل ُ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل لعبت باز. خیمه شب بازی. عروسک بازی. بازیگری :
چو در بازی شدند آن لعبتان باز
زمانه کرد لعبت بازی آغاز.
پس آن پرده لعبت بازیی کرد.
چو در بازی شدند آن لعبتان باز
زمانه کرد لعبت بازی آغاز.
نظامی.
جهان ناگه شبیخون سازیی کردپس آن پرده لعبت بازیی کرد.
نظامی.
فرهنگ عمید
۱. عروسک بازی، خیمه شب بازی: چو در بازی شدند آن لعبتان باز / زمانه کرد لعبت بازی آغاز (نظامی۲: ۱۳۶ ).
۲. [مجاز] شعبده بازی، حقه بازی.
۲. [مجاز] شعبده بازی، حقه بازی.
کلمات دیگر: