در شعر بمعنی کارستان
( اسم ) جایی که در آن کار کنند کار خانه محل کار : [ بنزدیک دریا یکی شارسان پی افکند و شد شارسان کارسان ] .
( اسم ) جایی که در آن کار کنند کار خانه محل کار : [ بنزدیک دریا یکی شارسان پی افکند و شد شارسان کارسان ] .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
کارسان . (اِ مرکب ) ظرفی باشد مانند صندوقی مدور که از چوب و گل سازند و نان و حلوا و امثال آن را در میان آن بنهند و آن را کرسان و چاشدان [ و چاشکدان ] هم خوانند . (جهانگیری ) (آنندراج ). یک نوع ظرفی چوبین و یا گلین مانا بصندوق که در آن نان و حلوا و جز آن گذارند. (ناظم الاطباء). و رجوع به کرسان شود.