کلمه جو
صفحه اصلی

غلال

لغت نامه دهخدا

غلال. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غَلیل. ( منتهی الارب ). رجوع به غلیل شود.

غلال. [ غ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ غَلَّة. ( اقرب الموارد ). رجوع به غلة شود : بلخ از کثرت غلال و انواع ارتفاع از بقاع دیگر مرتفعتر بود. ( جهانگشای جوینی ).

غلال . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غَلَّة. (اقرب الموارد). رجوع به غلة شود : بلخ از کثرت غلال و انواع ارتفاع از بقاع دیگر مرتفعتر بود. (جهانگشای جوینی ).


غلال . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَلیل . (منتهی الارب ). رجوع به غلیل شود.


فرهنگ عمید

= غَله

غَله#NAME?



کلمات دیگر: