( قردة ) قردة. [ ق َ رَدَ ] ( ع اِ ) یک شاخ خرما برگ دورکرده. || پاره ای از ابریشم. ( منتهی الارب ). || در مثل گویند: عثرت علی الغزل باجرة فلم تترک بنجد قردة؛ در شخصی گویند که بگذارد حاجت را وقت امکان و چون فوت شود طلب کند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). در اقرب الموارد: عکرت علی الغزل باخرة فلم تدع بنجد قردة.
قردة. [ ق َ رِ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِرْد. ( منتهی الارب ). رجوع به قِرْد شود.
قردة. [ ] ( اِ ) قسمی شپش که در مژگان پدید آید، و آن غیر قمقام و غیر صبیان است که آن دو نیز در مژگان پدید شوند. و پایهای آن پدید باشد. ( از ذخیره خوارزمشاهی ).
قردة. [ ق ِ رَ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِرْد. ( منتهی الارب ). رجوع به قِرْد شود.