گریزاگریز. [ گ ُ گ ُ ] ( اِ مرکب ) گریز پی در پی. گریز به شتاب و بدون درنگ :
با کفش این چشمه سیماب ریز
خوانده چو سیماب گریزاگریز.
چو سیماب کرده گریزاگریز.
با کفش این چشمه سیماب ریز
خوانده چو سیماب گریزاگریز.
نظامی.
ستیزنده از تیغ سیماب ریزچو سیماب کرده گریزاگریز.
نظامی.