۱- سیلی خورده تپانچه خورده . ۲- زبون شدن .۳- صدمه دیده : من بیچاره هستم که با این چشمهای لت خورده ام باید نخ و سوزن بزنم . ۴- ضرر رسیده زیان دیده .
لت خورده
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۱. سیلی خورده.
۲. لطمه خورده، صدمه دیده.
۲. لطمه خورده، صدمه دیده.
کلمات دیگر: