کلمه جو
صفحه اصلی

گراشیدن

لغت نامه دهخدا

گراشیدن. [گ َ دَ ] ( مص ) خراشیدن. || پریشان شدن و پریشان کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به گراش شود.

فرهنگ عمید

= کراشیدن

کراشیدن#NAME?



کلمات دیگر: