( صفت ) آنکه غم را بزداید غم زدای غمکاه .
غم پرداز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غم پرداز. [ غ َ پ َ ] ( نف مرکب ) آنکه غم را بزداید. دورکننده غم. غم زدا. غمکاه. غمگسار :
ملک دانسته بود از رأی پرنور
که غم پرداز شیرین است شاپور.
نه غم پرداز را شایست خواندن.
ملک دانسته بود از رأی پرنور
که غم پرداز شیرین است شاپور.
نظامی.
نه آن غم را ز دل شایست راندن نه غم پرداز را شایست خواندن.
نظامی.
فرهنگ عمید
غم پردازنده ، زداینده و دورکنندۀ غم ، غم کاه ، غم زدا: نه آن غم را زدل شایست راندن / نه غم پرداز را شایست خواندن (نظامی۲: ۱۹۱ ).
کلمات دیگر: