غرمیدن. [ غ َ دَ ] ( مص ) خشمناک شدن. ( آنندراج ). خشمناک و کینه ور شدن. ظاهراً مصحف غژمیدن است. ( حواشی برهان قاطع چ معین ). || ستیزه نمودن. || دشنام دادن. || غریدن و لندیدن. || جنبانیدن بچه در گهواره. ( ناظم الاطباء ).
غرمیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. خشمناک شدن.
۲. دشنام دادن.
۳. غریدن.
۲. دشنام دادن.
۳. غریدن.
کلمات دیگر: