( صفت ) گذرنده از گردون آسمان پیما : برفلک دوزد بطنازی در آن دم حکم بدرابیلک گردون گذارت . ( انوری )
گردون گذار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گردون گذار. [ گ َ گ ُ ] ( نف مرکب ) آسمان پیما :
لیک چندان زیب دارد کژمژی دندان او
کآن نیابی در هزاران کوکب گردون گذار.
لیک چندان زیب دارد کژمژی دندان او
کآن نیابی در هزاران کوکب گردون گذار.
سنائی.
فرهنگ عمید
۱. گردون پیما، آسمان پیما.
۲. آن که از آسمان بگذرد.
۲. آن که از آسمان بگذرد.
کلمات دیگر: