ترشرو عبوس اخمو : کبر یکسونه اگر شاهد درویشانی دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی . ( بدایع سعدی )
گره پیشانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گره پیشانی. [ گ ِ رِه ْ ] ( ص مرکب ) کنایه از اخم رو، بیدماغ و این فعل راگره بر جبین زدن و گره در ابرو زدن و کردن و گره برابرو زدن و آوردن و انداختن و گره بر رو زدن و گره گشتن ابرو گویند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
طلب کردند نافرجام گویی
گره پیشانیی آژنگ رویی.
دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی.
طلب کردند نافرجام گویی
گره پیشانیی آژنگ رویی.
نظامی.
کبر یکسو نه اگر شاهد درویشانی دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی.
سعدی ( بدایع ).
فرهنگ عمید
اخمو، اخمه رو، عبوس: کبر یک سو نِه اگر شاهد درویشانی / دیو خوش طبع بِه از حور گره پیشانی (سعدی۲: ۵۹۶ ).
پیشنهاد کاربران
سگرمه
اخم. . . .
کلمات دیگر: