( ~. ) (اِمر. ) ۱ - نانی که با آرد و روغن و شکر پزند. ۲ - نانی که بدون خورش بخورند.
خشک نان
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
خشک نان. [ خ ُ ] ( ص مرکب ) نان خشک. نان ته مانده سفره ها که در مطبخ جمع آرند و تر یا خشک آن را بگدایان دهند. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
همی دربدر خشک نان باز جست
مر او را همان پیشه بود از نخست.
و خشکنان مع سویق مقنود.
همی دربدر خشک نان باز جست
مر او را همان پیشه بود از نخست.
ابوشکوربلخی.
یا حبذا الکعک بلحم مثرودو خشکنان مع سویق مقنود.
راجز.
کلمات دیگر: