۱ - عمل و شغل فخار ۲ - ( اسم ) فخار خانه .
فخاری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فخاری. [ ف َخ ْ خا ری ی ] ( ع ص ) داشگر. ( دستوراللغه ). و این غیر از خزاف است که سفالینه فروش باشد. ( یادداشت بخط مؤلف ). بائعالفخار. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
= کوزه گر
کوزهگر#NAME?
کلمات دیگر: