کلمه جو
صفحه اصلی

کاشح

لغت نامه دهخدا

کاشح. [ ش ِ] ( ع ص ) دشمنی پنهان دارنده و دور از دوستی. الحدیث : افضل الصدقة علی ذی الرحم الکاشح. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دشمنی پنهانی. ( دهار ). دشمنی که دشمنی در دل دارد و ظاهر نکند. بدگو. ج ، کاشحون ، کاشحین.

فرهنگ عمید

ویژگی آن که دشمنی خود را پنهان می کند.

دانشنامه عمومی

کاشح (روستا). کاشح (در عربی: کاشِح )نام روستایی است در دهستان بَنُو قیَس از توابع استان حَجّه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۰ ) نفر (۱۱ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: