آنکه پارچه قصب بافد
قصب باف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قصب باف. [ ق َ ص َ ] ( نف مرکب ) آنکه پارچه قصب بافد :
به شیرین از شکر چندین مزن لاف
که از قصاب دور افتد قصب باف.
به شیرین از شکر چندین مزن لاف
که از قصاب دور افتد قصب باف.
نظامی.
رجوع به قصب شود.فرهنگ عمید
کسی که پارچۀ قصب ببافد، بافندۀ قصب.
کلمات دیگر: