آنکه در آسمانها سفر کند : نماند بر زمین هر کس بطینت خاکسار آمد که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد . ( صائب )
گردون سوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گردون سوار. [ گ َ س َ ] ( ص مرکب ) مسافر در آسمانها. ( ناظم الاطباء ) :
نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد
که عیسی ازره افتادگی گردون سوار آمد.
نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد
که عیسی ازره افتادگی گردون سوار آمد.
صائب ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
سوار بر آسمان، آن که در آسمان سفر کند.
کلمات دیگر: