کلمه جو
صفحه اصلی

فرامش کار

لغت نامه دهخدا

فرامشکار. [ ف َ م ُ ] ( ص مرکب ) آنکه فراموش کند. ( آنندراج ). فراموشکار. فرامشتکار :
چو از شکرش فرامشکار گردیم
بمالد گوش تا بیدار گردیم.
نظامی.
و رجوع به فرامش و فرامشتکار و فراموشکار شود.

فرهنگ عمید

فراموش‌کار#NAME?


= فراموش کار


کلمات دیگر: