کلمه جو
صفحه اصلی

قراص

فارسی به انگلیسی

gross:12 dozen


gross

عربی به فارسی

منگنه , فندق شکن , قند شکن گاز انبري


مترادف و متضاد

gross (اسم)
توده، جمع کل، قراص، درشت بافت

فرهنگ فارسی

( اسم ) بابونه .
آبی است در دیار کلاب متعلق به بنی عمر و بن کلاب .

لغت نامه دهخدا

قراص. [ ق ُرْ را ] ( ع اِ ) بابونه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بابونه و هو نور الاقحوان. ( بحر الجواهر ).

قراص. [ ق ِ ] ( اِ ) رستنی باشد که آن را بابونه گویند و به عربی اقحوان خوانند و در کنزاللغات بهمین معنی به ضم اول و تشدید ثانی نوشته شده است. || گل بابونه. ( ناظم الاطباء ). || گیاهی تر بهاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گیاهی بهاری. ( ناظم الاطباء ). || ورس و اسپرک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یکی آن قراصة است. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به قراصة شود. || ( ص ) احمر قراص ؛ سخت سرخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قراص. [ ق ِ ] ( اِخ ) آبی است در دیار کلاب متعلق به بنی عمروبن کلاب. ( از معجم البلدان ).

قراص . [ ق ِ ] (اِ) رستنی باشد که آن را بابونه گویند و به عربی اقحوان خوانند و در کنزاللغات بهمین معنی به ضم اول و تشدید ثانی نوشته شده است . || گل بابونه . (ناظم الاطباء). || گیاهی تر بهاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گیاهی بهاری . (ناظم الاطباء). || ورس و اسپرک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یکی آن قراصة است . (از اقرب الموارد). و رجوع به قراصة شود. || (ص ) احمر قراص ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


قراص . [ ق ِ ] (اِخ ) آبی است در دیار کلاب متعلق به بنی عمروبن کلاب . (از معجم البلدان ).


قراص . [ ق ُرْ را ] (ع اِ) بابونه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بابونه و هو نور الاقحوان . (بحر الجواهر).


فرهنگ عمید

قُرص۲#NAME?


= قُرص۲

پیشنهاد کاربران

واحد شمارش ( مداد - بند کفش و. . . ) معادل 12 بسته ی 12 تایی ( 144 عدد )

در ارباب حلقه ها برای عدد ۱۴۴ به کار رفته است


کلمات دیگر: