کلمه جو
صفحه اصلی

مالج

فرهنگ فارسی

( اسم ) مال. گلکاران .
نام جد محمد بن معاویه

لغت نامه دهخدا

مالج. [ ل َ ] ( معرب ، اِ ) ماله گلکاران ، معرب است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مأخوذ از فارسی ، ماله گلکاران. ( ناظم الاطباء ). آلتی که بدان گل مالند، معرب ماله فارسی است. ج ، موالج. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماله شود.

مالج. [ ل َ ] ( اِخ ) نام جد محمدبن معاویه محدث است. ( منتهی الارب ).

مالج . [ ل َ ] (اِخ ) نام جد محمدبن معاویه ٔ محدث است . (منتهی الارب ).


مالج . [ ل َ ] (معرب ، اِ) ماله ٔ گلکاران ، معرب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مأخوذ از فارسی ، ماله ٔ گلکاران . (ناظم الاطباء). آلتی که بدان گل مالند، معرب ماله ٔ فارسی است . ج ، موالج . (از اقرب الموارد). و رجوع به ماله شود.


فرهنگ عمید

= ماله۱

ماله۱#NAME?



کلمات دیگر: