کلمه جو
صفحه اصلی

جاپا

فارسی به انگلیسی

foothold, footing, purchase


toehold, footprint, foothold, sign, footing, purchase, steppingstone, footprint, foothold

فارسی به عربی

خطوة

مترادف و متضاد

footstep (اسم)
قدم، جای پا، رد پا، گام، جاپا، گام برداری، پی

footrest (اسم)
زیر پایی، جاپا

stepping stone (اسم)
جاپا، سنگ زیر پا

فرهنگ فارسی

( اسم ) جای پا ردپا ایز اثر.

ناحیۀ تماس تایر با زمین که شامل نواحی چسبیده و خالی رویۀ تایر است


لغت نامه دهخدا

جاپا. ( اِ مرکب ) جای پا. اثر. ایز. ردپا.

فرهنگ عمید

۱. ردِپا.
۲. اثر.
۳. جایی که پا بگذارند.

فرهنگستان زبان و ادب

{footprint , contact patch} [مهندسی بسپار- تایر] ناحیۀ تماس تایر با زمین که شامل نواحی چسبیده و خالی رویۀ تایر است

پیشنهاد کاربران

در این گرانی ها ، جاپای سلطان سابق پیدا بود.


کلمات دیگر: