کلمه جو
صفحه اصلی

دربا

فرهنگ فارسی

دربای، دروا، حاجت، مایحتاج، دربایست
ناحیه ایست در سواد عراق در شرق بغداد و نزدیک آن .

فرهنگ معین

(دَ ) نک دربایست .

لغت نامه دهخدا

دربا. [ دُ رُب ْ با ] (اِخ ) ناحیه ای است در سواد عراق در شرق بغداد و نزدیک آن . (از معجم البلدان ). و رجوع به درتا و درنا شود.


دربا. [ دَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) دربای . دروایست و ضروری و مایحتاج . (برهان ). چیزی را گویند که به آن احتیاج باشد وآنرا دربایست نیز گویند. (جهانگیری ). ضروریات . لوازم . ناگزیر. ناگذران . بایسته . و رجوع به دربای شود.
- درباتر؛ لازم تر. الزم . (ناظم الاطباء).


دربا. [ دَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) دربای. دروایست و ضروری و مایحتاج. ( برهان ). چیزی را گویند که به آن احتیاج باشد وآنرا دربایست نیز گویند. ( جهانگیری ). ضروریات. لوازم. ناگزیر. ناگذران. بایسته. و رجوع به دربای شود.
- درباتر؛ لازم تر. الزم. ( ناظم الاطباء ).

دربا. [ دُ رُب ْ با ] ( اِخ ) ناحیه ای است در سواد عراق در شرق بغداد و نزدیک آن. ( از معجم البلدان ). و رجوع به درتا و درنا شود.

دانشنامه عمومی

دربا (به آلمانی: Dreba) یک شهر در آلمان است که در زاله-ارلا واقع شده است. دربا ۲۸۴ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

جدول کلمات

حاجت ، مایحتاج

پیشنهاد کاربران

به معنی سعادت درعین نیازمندی


کلمات دیگر: