بنده خود کننده بواسطه عشق و محبت
متیم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متیم. [ م ُ ت َی ْ ی َ ] ( ع ص )رام و منقاد. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مشتاق و دردمند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مقلوب از عشق. ( ناظم الاطباء ).
متیم. [ م ُ ت َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) بنده خود کننده بواسطه عشق و محبت. و رام و منقاد کننده. ( ناظم الاطباء ). زنی که بنده ٔخود کند کسی را و رام و منقاد گرداند. ( آنندراج ).
متیم. [ م ُ ت َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) بنده خود کننده بواسطه عشق و محبت. و رام و منقاد کننده. ( ناظم الاطباء ). زنی که بنده ٔخود کند کسی را و رام و منقاد گرداند. ( آنندراج ).
متیم . [ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )رام و منقاد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشتاق و دردمند. (غیاث ) (آنندراج ). مقلوب از عشق . (ناظم الاطباء).
متیم . [ م ُ ت َی ْ ی ِ ] (ع ص ) بنده ٔ خود کننده بواسطه ٔ عشق و محبت . و رام و منقاد کننده . (ناظم الاطباء). زنی که بنده ٔخود کند کسی را و رام و منقاد گرداند. (آنندراج ).
متئم. [ م ُ ءِ ] ( ع ص ) ( از «ت ٔم » ) زن دوگانه زاینده . ( آنندراج ). زنی که پیوسته دوگان می زاید. ( ناظم الاطباء ). اتأمت المراءة، دوگانه زاد زن ، امراءة متئم نعت است از آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به متآم و متأم شود.
پیشنهاد کاربران
عاشق و دلباخته
کلمات دیگر: