رنگ کردن با حنا جز آن .
ترنو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترنو. [ ت ِ ن ُ ] (اِخ ) بارون گیوم . کارخانه دار و مرد سیاسی فرانسه که بسال 1763 م . در سدان متولد شد و نخستین کسی است که دستگاه بافندگی شال کشمیری را در فرانسه تأسیس کرد و بسال 1833 م . درگذشت .
ترنو. [ ت ِ ن ُ ] ( اِخ ) بارون گیوم. کارخانه دار و مرد سیاسی فرانسه که بسال 1763 م. در سدان متولد شد و نخستین کسی است که دستگاه بافندگی شال کشمیری را در فرانسه تأسیس کرد و بسال 1833 م. درگذشت.
ترنؤ. [ ت َ رَن ْ ن ُ ءْ ] ( ع مص ) رنگ کردن با حنا و جز آن. ( ناظم الاطباء ).
ترنؤ. [ ت َ رَن ْ ن ُ ءْ ] ( ع مص ) رنگ کردن با حنا و جز آن. ( ناظم الاطباء ).
ترنؤ. [ ت َ رَن ْ ن ُ ءْ ] (ع مص ) رنگ کردن با حنا و جز آن . (ناظم الاطباء).
پیشنهاد کاربران
با سلام ترنو نام آبشاری است در طالقان روستای جزینان که به همین نام ترنو سایتی برا یروستای جزینان با نام ترنو درست شده است
کلمات دیگر: