کلمه جو
صفحه اصلی

چلوار

فارسی به انگلیسی

long cloth, white cambric

فارسی به عربی

قماش قطنی

مترادف و متضاد

calico (اسم)
قلمکار، چلوار، پارچه های پنبه ای ارزان قیمت

فرهنگ فارسی

نوعی پارچه نخی نازک سفیدو آهاردار
( اسم ) پارچ. پنبه یی سفید آهار داری که از آن پیراهن و زیر جامه و دیگر جامه ها سارند .
دهی از دهستان اندیکار بخش قلعه راس شهرستان اهواز

فرهنگ معین

(چِ ) (اِ. ) پارچة پنبه ای سفید آهاردار که از آن برای پیراهن و زیرجامه و ملافه استفاده می شود.

لغت نامه دهخدا

چلوار. [ چ ِل ْ ] ( اِ ) پارچه پنبه ای سفید آهارداری که از آن پیراهن و زیرجامه و دیگر جامه ها سازند. چلواری. ( ناظم الاطباء ) :
آن را که به سر چند گزی چلوار است
بینی که چه پیچ و خمش اندر کار است.
آصف ابراهیمی.
رجوع به چلواربافی و چلواری شود.

چلوار. [ چ ِل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اندیکا بخش قلعه زراس شهرستان اهواز که در 45 هزارگزی خاور قلعه زراس واقع است. جلگه و گرمسیر است و 70 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش گندم ، جو و برنج. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

چلوار. [ چ ِل ْ ] (اِ) پارچه ٔ پنبه ای سفید آهارداری که از آن پیراهن و زیرجامه و دیگر جامه ها سازند. چلواری . (ناظم الاطباء) :
آن را که به سر چند گزی چلوار است
بینی که چه پیچ و خمش اندر کار است .

آصف ابراهیمی .


رجوع به چلواربافی و چلواری شود.

چلوار. [ چ ِل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان اندیکا بخش قلعه زراس شهرستان اهواز که در 45 هزارگزی خاور قلعه زراس واقع است . جلگه و گرمسیر است و 70 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش گندم ، جو و برنج . شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


فرهنگ عمید

نوعی پارچۀ نخی نازک سفید و آهاردار.

دانشنامه آزاد فارسی

چِلوار (calico)
پارچۀ کتان. در امریکا نوعی پارچۀ طرح دار، و در انگلیس پارچه ای نخی و ساده است.

گویش مازنی

/chelvaar/ نوعی پارچه

نوعی پارچه


واژه نامه بختیاریکا

( چُل وار ) جای بار انداختن
( چُل وار ) سرزمین پوشیده از چُل یا تپه سنگ دستی


کلمات دیگر: