مترادف خداوندگار : آقا، ارباب، خواجه، سرور، مخدوم، مولا، صاحب، مالک، پادشاه، خدایگان، سلطان
متضاد خداوندگار : بنده
Lord, Master
Supreme Being
پادشاه، خدایگان، سلطان
آقا، ارباب، خواجه، سرور، مخدوم، مولا ≠ بنده
صاجب، مالک
۱. آقا، ارباب، خواجه، سرور، مخدوم، مولا
۲. صاجب، مالک
۳. پادشاه، خدایگان، سلطان ≠ بنده
سعدی (بوستان ).
حافظ.
ناصرخسرو.
سوزنی .
سعدی (طیبات ).
سعدی (بدایع).
سعدی (بوستان ).
سعدی (بوستان ).
حافظ.
فردوسی .
خداوندگار. [ خ ُ وَ دِ ] (اِخ ) شهرستانی است بزرگ از سرزمین آناطولی و بسبب استعداد طبیعی و نزدیک بودن بپایتخت دولت عثمانی و این که دولت عثمانی نخستین بار در این شهر تشکیل شد، دارای اهمیت بسزا می باشد. وجه تسمیه ٔ آن بواسطه ٔ نام سومین پادشاه عثمانی خداوندگار غازی سلطان مراد است . این ولایت در شمال باختری شبه جزیره ٔ آناطولی و غرب آنکارا و شرق قونیه و ساحل دریای سفید و دریای سیاه و بحر مرمره قرار دارد و مساحت آن در حدود 74792 میلیون گز مربع میباشد. زمینهای خداوندگار از درّه و کوه وبیابان تشکیل شده و از زیباترین نقاط جهان است . بلندترین کوه آن ، کوه کشیش است که از سطح دریا 2500 گز ارتفاع دارد و سراسر سال از برف پوشیده شده است . مهمترین رود آن رود سگاریاست که پس از گذشتن از آنکارا و دیگر نقاط و پیوستن به رودهای چندی به دریای سیاه می ریزد. پس از آن ، رود بیوک مندرس (مندرس بزرگ ) است که با سیراب کردن زمینهای اطراف به دریای سفید داخل میشود. خاک این سرزمین بسیار سبز و خرم و حاصل خیز و دارای آبهای معدنی فراوان می باشد. محصولات عمده ٔ آن میوه ، مخصوصاً هلو، توت ، انگور، حبوبات ، ابریشم ، خشخاش و پنبه است . آب و هوای خداوندگار بطور کلی معتدل و سالم ، ولی در مناطق کوهستانی زمستانها بسیار سرد است . در خلال تاریخ هر بخشی و حکومتی از این سرزمین تحت استیلای دولت قرار گرفته است ، چنانکه مدتها دولت ایران و روم در آن فرمانروایی داشته اند و پس از تقسیم روم نیز جزء روم شرقی گردید. (از قاموس الاعلام ترکی ).
خداوندگار. [ خ ُ وَ دِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر معروف به مولوی است : خداوندگار فرمود در تفسیر این که من این را به امیر پروانه برای آن گفتم که تو اول سر، مسلمانی شدی که خود را فدای کنم . (فیه مافیه چ فروزانفر ص 4). یکی گفت که اینجا چیزی فراموش کرده ام خداوندگار فرمود که در عالم یک چیزیست که آن فراموش کردنی نیست اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آنرا فراموش نکنی . (فیه مافیه چ فروزانفر ص 14). پسر اتابک آمد. خداوندگار فرمود که پدر تو دائماًبحق مشغول است و اعتقادش غالبست و در سخنش پیداست . (فیه مافیه چ فروزانفر ص 28). گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند و می گفت که می خواهم که خداوندگار را بدیدمی . خداوندگار فرمود که خداوندگار را بدین ساعت نبیند. (فیه مافیه چ فروزانفر ص 35). و رجوع شود به کتاب فیه مافیه چ فروزانفر ص 37، 42، 240، 264 و 295.
خداوند#NAME?