کلمه جو
صفحه اصلی

حقیر شمردن

فارسی به انگلیسی

depreciate, to despise

to despise


depreciate


فارسی به عربی

احتقر

مترادف و متضاد

despise (فعل)
تحقیر کردن، خوار شمردن، حقیر شمردن، نفرت داشتن

contemn (فعل)
خوار شمردن، حقیر شمردن

فرهنگ فارسی

اندک گرفتن اهانت

لغت نامه دهخدا

حقیر شمردن. [ ح َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] ( مص مرکب ) کوچک و خرد و محقر گمان بردن. کوچک و خرد گرفتن. اندک گرفتن. اهانت. استهانت. استخفاف. تزاهد. ( منتهی الارب ). غمط.


کلمات دیگر: