مترادف حساب دان : اهل حساب، منطقی، قانون دان، کارشناس حسابداری
حساب دان
مترادف حساب دان : اهل حساب، منطقی، قانون دان، کارشناس حسابداری
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حساب
مترادف و متضاد
حساب، حسابی، علم حساب، حسابگر، سیاق، حساب دان
حساب دان
فرهنگ فارسی
(صفت ) کسی که از علم حساب اطلاع دارد محاسب .
لغت نامه دهخدا
حساب دان. [ ح ِ ] ( نف مرکب ) داننده حساب. حساب داننده. کسی که از حساب سر در می آورد. || کنایه از قانون دان. ( آنندراج ) :
بسیار کم شمردن ما لایق تونیست
شاه آن بود که خوب نداند حساب را.
بسیار کم شمردن ما لایق تونیست
شاه آن بود که خوب نداند حساب را.
یحیی کاشی ( از ارمغان آصفی ).
|| زبان دان. ( آنندراج ).فرهنگ عمید
کسی که حساب میداند، کسی که قواعد علم حساب را می داند.
کلمات دیگر: