کلمه جو
صفحه اصلی

حق ویژه

فارسی به انگلیسی

liberty


فارسی به عربی

امتیاز

مترادف و متضاد

privilege (اسم)
مزیت، امتیاز، رجحان، حق ویژه

perquisites (اسم)
حق ویژه

prerogative (اسم)
امتیاز، حق ویژه، امتیاز مخصوص، حق ارثی

فرهنگ فارسی

حقی مبتنی بر مجموعه‌ای از حقوق و قوانین که به بعضی از کاربران داده می‌شود تا بتوانند بر روی سامانۀ عامل عملیات خاصی را اجرا کنند


فرهنگستان زبان و ادب

{privilege} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] حقی مبتنی بر مجموعه ای از حقوق و قوانین که به بعضی از کاربران داده می شود تا بتوانند بر روی سامانۀ عامل عملیات خاصی را اجرا کنند


کلمات دیگر: