کلمه جو
صفحه اصلی

جسم شناور

فارسی به عربی

طوافة , عوام

مترادف و متضاد

buoy (اسم)
جسم شناور، کویچه، رهنمای شناور، رو آبی

floater (اسم)
جسم شناور

drift (اسم)
جسم شناور، راندگی، توده باد اورده، برف باداورده، جریان اهسته، توده شدن، یخ رفت


کلمات دیگر: