کلمه جو
صفحه اصلی

جدا کننده

فارسی به عربی

عازل

مترادف و متضاد

divider (اسم)
تقسیم کننده، جدا کننده، مقسم، تقسیم کننده، بخش کننده

discriminant (اسم)
جدا کننده

insulator (اسم)
عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منفصل کننده سوا کننده . ۲- دور کننده . ۳- تمیز دهنده .

لغت نامه دهخدا

جداکننده. [ ج ُ ک ُ ن َن ْ دَ/ دِ ] ( نف مرکب ) تفریق کننده. || منفصل کننده. از هم سواکننده. || علیحده کننده. || حل کننده. ( از ناظم الاطباء ). فارق. بائن.

دانشنامه عمومی

Decantation است یک فرایند برای جداسازی مخلوط های غیر قابل امتزاج مایعات و یا از یک مایع و یک جامد مخلوط مانند یک تعلیقاست. این لایه نزدیک به بالای ظرف کمتر متراکم از دو مایعات یا مایع که از رسوب یا رسوب حل و فصل کردن—ریخت و خاموش دیگر ترک جزء یا بیشتر متراکم مایع مخلوط ، ناقص جدایی شاهد در طول جدایی دو مایعات غیرقابل امتزاج است.
Decantation است استفاده می شود برای جدا کردن مایعات غیرقابل امتزاج است که تراکم های مختلف. برای مثال زمانی که مخلوطی از آب و روغن در حال حاضر در یک ظرف یک لایه مجزا بین دو قوام تشکیل شده است, با این روغن لایه های شناور در بالای لایه آب. این جدایی می تواند انجام شود با ریختن روغن از ظرف خروج آب ، به طور کلی این روش ناقص جدایی آن را به عنوان دشوار است برای پور کردن تمام لایه بدون ریختن برخی از بخش هایی از لایه پایین.

واژه نامه بختیاریکا

ور چَینا؛ تارنا؛ پاشنا؛ تِینا؛ وا وُرا؛ ورتینا

پیشنهاد کاربران

separator

تمییز

عازل
فارق


کلمات دیگر: