تحریر دادن
فارسی به انگلیسی
to trill (one's voice)
roll
فارسی به عربی
نظم
مترادف و متضاد
تعدیل کردن، تنظیم کردن، میزان کردن، سوار کردن، برابری کردن، نرم کردن، زیر و بم کردن، تلقیق کردن، بمایه دراوردن، تحریر دادن، با آواز خواندن، تلحین کردن، میزان کردن رادیو، تغییر پرده و مقام دادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) غلت دادن آواز پیچیدگی دادن در آواز.
لغت نامه دهخدا
تحریر دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیدگی در آواز دادن. ( ناظم الاطباء ). غلط دادن آواز. تحریر صوت. رجوع به تحریر شود.
کلمات دیگر: