کلمه جو
صفحه اصلی

تحت کنترل دراوردن

فارسی به انگلیسی

subdue

فارسی به عربی

قید , لجام

مترادف و متضاد

curb (فعل)
فرو نشاندن، محدود کردن، ممانعت کردن، تحت کنترل دراوردن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن

subject (فعل)
تحت کنترل دراوردن، در معرض گذاشتن، مطیع کردن، در معرض بودن یا قراردادن

harness (فعل)
تهیه کردن، تحت کنترل دراوردن، مهار کردن، افسار زدن، مطیع کردن


کلمات دیگر: