رباعی الاطراف
چهارسویی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
چهار گانه، چهار گوش، چهار تایی، چهارجانبه، چهار جزئی، چهارسویی
لغت نامه دهخدا
چهارسوئی . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به چهارسو. رجوع به چهارسو شود. || (حامص مرکب ) مربع یا مکعب بودن چنانکه زمین یا خانه . || چهارضلعی : و نیز گردی و درازی و سه سوئی و چهارسوئی و نرمی و درشتی و آنچه بدین ماند. (دانشنامه ٔ علائی ابن سینا ص 85 س 16).
پیشنهاد کاربران
مربع بودن
کلمات دیگر: