کلمه جو
صفحه اصلی

چفت و بست

فارسی به انگلیسی

bolt, fastening, latch

فارسی به عربی

قفل

مترادف و متضاد

fastening (اسم)
بند، پشت بند، بست، چفت، چفت و بست، یراق در

lock (اسم)
مانع، چین، چفت و بست، قفل، طره گیسو، دسته پشم، چخماق تفنگ، سد متحرک، سد بالابر، چشمه پل

فرهنگ فارسی

چفت وبند . چفت رزه . زلف و زنجیر

لغت نامه دهخدا

چفت و بست. [چ ِ ت ُ ب َ ] ( اِ مرکب ) چفت و بند. چفت و رزه. زلف و زنجیر. ( در اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه ).
- امثال :
فلانی دهنش چفت و بست درستی ندارد ؛ یعنی یاوه گوی است و راز نگهدار نیست.
و رجوع به چفت و چفت و بند و چفت و رزه شود.

گویش مازنی

/cheft o bast/ نوعی کلون در با زنجیر کوتاه ادوات مربوط به آن

نوعی کلون در با زنجیر کوتاه ادوات مربوط به آن



کلمات دیگر: