کلمه جو
صفحه اصلی

خرس وار

فارسی به انگلیسی

bearish

فارسی به عربی

متوقع للانخفاض

مترادف و متضاد

bearish (صفت)
بی تربیت، مثل خرس، نکره، خشن، خرس وار

فرهنگ فارسی

مانند خرس شبیه به خرس

لغت نامه دهخدا

خرس وار. [ خ ِ ]( ص مرکب ، ق مرکب ) مانند خرس. شبیه خرس :
بر خواب و خورد فتنه شدستند خرس وار
تا چند گه چنو بخورند و فرومرند.
ناصرخسرو.
، خرسوار. [ خ َ س َ ] ( اِ مرکب ) آنکه بر خر سوار است. حَمّار. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
به اره مر خر دجال را میان ببرم
که خر سوار بیندازد از نهیب عصا.
سوزنی.

خرس وار. [ خ ِ ](ص مرکب ، ق مرکب ) مانند خرس . شبیه خرس :
بر خواب و خورد فتنه شدستند خرس وار
تا چند گه چنو بخورند و فرومرند.

ناصرخسرو.




کلمات دیگر: