مترادف تحقیق کردن : پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن، بررسی کردن، مطالعه کردن
برابر پارسی : پژوهیدن
to inquire, to investigate
examine, inquire, investigate, study, research
پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن
بررسی کردن، مطالعه کردن
۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن
۲. بررسی کردن، مطالعه کردن