جفت شدگی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
( جفت شدگی(دندانها ) ) انسداد
مترادف و متضاد
اتصال، جفت کردن، جفت، سرپیچ، متصل کننده، جفت شدگی، جفت ساز، جالس
انسداد، جفت شدگی، بسته شدگی
جفت شدگی
فرهنگ فارسی
برهمکنش هستهها در یک مولکول
فرهنگستان زبان و ادب
{coupling} [شیمی] برهم کنش هسته ها در یک مولکول
کلمات دیگر: