کلمه جو
صفحه اصلی

جرح و تعدیل کردن

فارسی به انگلیسی

arrange, modify

فارسی به عربی

عدل

مترادف و متضاد

alter (فعل)
اصلاح کردن، تغییر دادن، عوض کردن، دگرگون شدن، تغییر یافتن، دگرگون کردن، جرح و تعدیل کردن

فرهنگ فارسی

مخدوش ساختن عدالت گواه یا عادل شمردن او یا نسبت ضعف روایت بکسی دادن یا عدل شمردن او یا تصحیح کردن نوشته .

لغت نامه دهخدا

جرح و تعدیل کردن . [ ج َ ح ُ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخدوش ساختن عدالت گواه یا عادل شمردن او. || نسبت ضعف روایت به کسی دادن یا عادل شمردن او. || تصحیح کردن نوشته ای . اصلاح کردن کتابی از حیث الفاظ و معانی و فصاحت و بلاغت . (یادداشت مؤلف ). || مجازاً؛ متناسب و جورکردن چیزها با یکدیگر. لیکن این اراده ٔ ثانوی و مجازی است چه جرح به معنی مخدوش کردن قوه ٔ عدالت و تعدیل عادل شمردن کسی است . (یادداشت مؤلف ).



کلمات دیگر: