مترادف تحرک : تکان، جنب وجوش، جنبش، حرکت، پویایی، جنبیدن، به حرکت آمدن، دنیامیسم، به حرکت درآوردن
متضاد تحرک : آرامش، تحجر، سکون
برابر پارسی : جنبش، جنب و جوش کردن، جنبیدن
ambulation, soul
حرکت , جنبش , نقل وانقال نيرو بوسيله حرکت , تحرک , نقل وانتقال , مسافرت , حرکت دادن , حرکت کردن , نقل مکان
تکان، جنبوجوش، جنبش، حرکت ≠ آرامش، تحجر، سکون
پویایی
جنبیدن، به حرکتآمدن
دنیامیسم
بهحرکت درآوردن
۱. تکان، جنبوجوش، جنبش، حرکت
۲. پویایی
۳. جنبیدن، به حرکتآمدن
۴. دنیامیسم
۵. بهحرکت درآوردن ≠ آرامش، تحجر، سکون
جنبش