کلمه جو
صفحه اصلی

بی رگ


مترادف بی رگ : بی تعصب، بی حمیت، بی درد، بی غیرت

متضاد بی رگ : باحمیت، دردآشنا

فارسی به انگلیسی

cowardly, effeminate, indolent, nerveless

nerveless, effeminate


indolent


مترادف و متضاد

بی‌تعصب، بی‌حمیت، بی‌درد، بی‌غیرت ≠ باحمیت، دردآشنا


فرهنگ فارسی

کنایه ازبی غیرت، کسی که غیرت وتعصب نداشته باشد
( صفت ) کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد بیغیرت بی عرق .
رشته کوه جنوب شرقی ایران در بلوچستان در شمال شرقی ایرانشهر امتدادش از شمال غربی تا جنوب شرقی است ٠

فرهنگ معین

(رَ ) (ص مر. ) بی غیرت .

لغت نامه دهخدا

بی رگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی +رگ ) که رگ ندارد. بی رگ و پوست. بی جان :
بدو گفت گردوی کای پیر گرگ
تو نشنیدی آن داستان بزرگ
اگرچه برادر بود دوست به
چو دشمن بود بی رگ و پوست به.
فردوسی.
|| کنایه از بیدل و بی غیرت. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مرد بی غیرت و بی حمیت و بی عصبیت چه عصب در لفظ عرب بمعنی رگ و پی است که قوت حرکت بدن بدان است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به رگ شود. || کنایه از کاهل در کار.تنبل. بی پشت کار. ( یادداشت مؤلف ).، بیرگ. ( اِخ ) رشته کوه جنوب شرقی ایران در بلوچستان در شمال شرقی ایرانشهر. امتدادش از شمال غربی تا جنوب شرقی است و ارتفاعش به 2740 متر میرسد. ( دایرة المعارف فارسی ).

بی رگ . [ رَ ] (ص مرکب ) (از: بی +رگ ) که رگ ندارد. بی رگ و پوست . بی جان :
بدو گفت گردوی کای پیر گرگ
تو نشنیدی آن داستان بزرگ
اگرچه برادر بود دوست به
چو دشمن بود بی رگ و پوست به .

فردوسی .


|| کنایه از بیدل و بی غیرت . (برهان ) (ناظم الاطباء). مرد بی غیرت و بی حمیت و بی عصبیت چه عصب در لفظ عرب بمعنی رگ و پی است که قوت حرکت بدن بدان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به رگ شود. || کنایه از کاهل در کار.تنبل . بی پشت کار. (یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

بی غیرت، کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> بی رگ
بی غیرت؛ کسی که توهین / تحقیر / ظلم را بپذیرد و در برابر مقاومتی نکند.
مثال:
این همکار قدیمی مان آدم بی رگی است، بارها شاهد بودم که رئیس به او پرخاش کرد و با لحن زشتی با او حرف زد ولی او همه را با خونسردی تحمل کرد و به روی مبارک خودش هم نیاورد.

گویش مازنی

/birag/ نوعی ناسزا بی غیرت

نوعی ناسزا بی غیرت


پیشنهاد کاربران

بی حیا و احمق

بی حیا و احمق نمیشه فاطمه جان. .
بی حیا به کسی میگن که از گستاخی و بی ادبی ابایی ندارد.
احمق هم به کسی میگن که به طور کلی از دنیای واقعیت دور و در خیال و توهم پرسه می زند.

اما بی رگ کسی است که حرمت نفس ندارد . بی قدر و منزلت است و توهین و تحقیر را نه تنها به راحتی می پذیرد بلکه از تکرار ان هم ابایی ندارد.
مثل اردکی هست که اب به پرش های نمی ایستد.


کلمات دیگر: