کلمه جو
صفحه اصلی

به سیم اخر زدن

اصطلاحات

( به سیم آخر زدن ) معنی اصطلاح -> به سیم آخر زدن
دوراندیشی / احتیاط / ملاحظه / رودربایستی را کنار گذاشتن و با بی پروایی دست به کاری زدن یا با تن به خطر دادن
مثال:
- هرچه دم دهانش آمد به آنها گفت. دیگر به سیم آخر زده بود و فکر عاقبت کار را نمی کرد.
- کاری نکنید که به سیم آخر بزنم و پته ی همه تان را روی آب بریزم !
توضیح:
به تعبیری، منظور از سیم در این اصط. سکه ی نقره ا ست، و سیم آخر یعنی آخرین سکه ای که در جیب مانده است. گویا قماربازان کهنه کار وقتی که پی درپی می باختند، دست آخر در نومیدی و به امید یافتن راه نجاتی، آخرین سکه ی سیمین خود را نیز خرج می کرده اند و در چنین موقعیتی گفته می شد: "فلانی به سیم آخر زد"

پیشنهاد کاربران

قاطی کردن
آخر خط رسیدن

در ایران لااقل در صده های اخیر کسی از واژه سیم بجای سکه استفاده نمیکند :
مرحوم جعفر شهری در کتاب قند و نمک در این باره می نویسد: خود را از هر قید و تکلیف و حرمت و آبرو رها ساختن

جریان برق های اولین؛ با سه سیم به اطراف می رسید که یکی از آن سیم اتصال چراغ های کوچه خیابان ها بود و دومیِ آن برای دکاکین و خانه ها و آخرین آنها سیم فاز ( شاه سیم ) که دست زدن و خوردن به آن باعث پرت شدن و هلاک و رهایی از قید زندگی می گردید

ساز زن مثل اینکه کمرش شکسته باشد ، با ملایمت خم شد ، ویلون را از روی زمین برداشت . سیم های پاره آویزان بودند . مانند جوان های تازه عاشقی که دست به زلفان یارش بزند دستی به سیم ها کشید، آن ها را نوازش کرد ، این سیم ها به منزله تار و پود جان او بودند اما یک سیم هنوز بود، یک سیم. این آهنگ که یادش رفته بود دیگر نباید یادش برود . . . این آهنگ شبیه به آن آهنگ اولی بود آن آهنگ شب اولی یک عمر تمام با او بازی کرده بود، شاید آهنگی اصلا نبود یک قوه مرموزی بود که تن و جان او را زیر گرزهای محکمی می کوفت. هرچه بود دیگر برگه آن نباید یادش برود، یک عمر به هدر رفته بود. حالا باید انتقام کشید با این آهنگ . . .
سه سیم پاره شده بود او هم زد به سیم آخر
.
بزرگ علوی ، چمدان ، عروس هزار داماد


کلمات دیگر: