معنی اصطلاح -> بار دوش کسی بودن / شدن
سربار کسی بودن / شدن
مثال:
نمی خواستم بار دوش عمویم باشم. آن بیچاره از تامین مخارج خانواده ی خودش هم درمانده است.
سربار کسی بودن / شدن
مثال:
نمی خواستم بار دوش عمویم باشم. آن بیچاره از تامین مخارج خانواده ی خودش هم درمانده است.